ارستنام اروانو یزه میده، يا اشه اُنام فروشهيو
(به روان و فروهر درگذشتگان پارسا درود باد)
روانشاد بهشت آشیان موبدیار گشتاسب بلیوانی ، درسال 1334 در شریف آباد یزد دیده به جهان گشود؛ تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شریف آباد به پایان رسانید و از آنجا که در خانواده دیندارتربیت شده بود و به دین و آیین نیاکانی و سنن و آداب زرتشتی و مردم خود، دلبستگی وافر داشت، درکنار پدر روانشادش «رستم نوشیروان بلیوانی» که ریاست وقت انجمن زرتشتیان شریف آباد را بهعهده داشت (یادشان دراینجا گرامی باد) مدیریت کتاب و نوشت افزار فردوسی را بهعهده گرفت و در کارهای جماعتی و همت گماشت و پس از درگذشت پدر نیز در مقام دبیر، به عنوان هموند انجمن زرتشتيان شریف آباد انجام وظیفه مینمود.
ايشان در سال 1362با دوشیزه شیرین اردشیرقدسی ازدََََواج کرد و صاحب سه فرزند پسر به نامهای رستم و آرشام و بهنام شد که همگی در مرحله دانشجویی و دانش آموزی میباشند. روانشاد گشتاسب بلیوانی در تاریخ 24/11/62 پس ازگذرانیدن دورههای لازم با نظارت انجمن موبدان تهران به مقام موبدیاری رسید و امور مذهبی بهدینان شریف آباد و حسن آباد را به انجام میرسانید. در سال 1377 به مقام سرنشینی انجمن زرتشتیان شریف آباد که متولی زیارتگاهها و نيايشگاههای محل بود، برگزیده شد و تا واپسین گاه زندگی پربارش، این مسئولیت را به خوبی به انجام رسانید.
درساخت چندین ساختمان درزیارتگاههای پیرسبز و هریشت و پارس بانو ساماندهی وبازسازی مکانهای زیارتی شریف آباد و پاسداری از اسناد همه آنها کوشش نمود. روانشاد فرهیخته به هرکسی که میتوانست با خلوص نیت خدمت میکرد و بهویژه لحظهای از نگهداری از پیرسبز و پارس بانو کوتاهی نمیکرد. از ويژگيهاي درگذشته این بود که جزبه نیروی لایزال اهورایی تکیه نمیکرد و جز به انجام تکلیف و وظیفه نمیاندیشید وهمواره لبخند رضایت برلب داشت.
ايشان در سال 1362با دوشیزه شیرین اردشیرقدسی ازدََََواج کرد و صاحب سه فرزند پسر به نامهای رستم و آرشام و بهنام شد که همگی در مرحله دانشجویی و دانش آموزی میباشند. روانشاد گشتاسب بلیوانی در تاریخ 24/11/62 پس ازگذرانیدن دورههای لازم با نظارت انجمن موبدان تهران به مقام موبدیاری رسید و امور مذهبی بهدینان شریف آباد و حسن آباد را به انجام میرسانید. در سال 1377 به مقام سرنشینی انجمن زرتشتیان شریف آباد که متولی زیارتگاهها و نيايشگاههای محل بود، برگزیده شد و تا واپسین گاه زندگی پربارش، این مسئولیت را به خوبی به انجام رسانید.
درساخت چندین ساختمان درزیارتگاههای پیرسبز و هریشت و پارس بانو ساماندهی وبازسازی مکانهای زیارتی شریف آباد و پاسداری از اسناد همه آنها کوشش نمود. روانشاد فرهیخته به هرکسی که میتوانست با خلوص نیت خدمت میکرد و بهویژه لحظهای از نگهداری از پیرسبز و پارس بانو کوتاهی نمیکرد. از ويژگيهاي درگذشته این بود که جزبه نیروی لایزال اهورایی تکیه نمیکرد و جز به انجام تکلیف و وظیفه نمیاندیشید وهمواره لبخند رضایت برلب داشت.
اینجانب ازسوی خود و گرامی هموندان کنکاش موبدان وهمه موبدان و موبدیاران سراسرکشور، درگذشت نابهنگام این موبدیار گرامی وارجمند را به همسر، فرزندان، اخوی ایشان موبدیار گرامی شاه بهرام بلیوانی و همه خانوادههای وابسته و پیوسته و بهدینان شریف آباد و زرتشتتیان ایران، تسلیت عرض مینمایم و شادی روان آن شادروان را از اهورامزدای بزرگ آرمان دارم. ( یادش گرامی و راهش پررهرو باد)
ما زرتشتیان، جهان را شامل دو بخش گیتی و مینو میدانیم (و نه فیزیک و متافیزیک) و آدمی را دارای خرد(منه) و وجدان (دین فطری) میدانیم و بر این باوریم که انسان میتواند با تکیه بر این دو نیروی پرتوان، قوانین حاکم بر طبیعت که «اشا(راستی)» نامیده میشود را بشناسد و فره اهورایی (فروهر) خويش را یافته و با او هماهنگ وهمراه شده، دین فطری خویش را بهسوی مینویت و سپنتهمن شدن و رسیدن به جاودانگی هدایت نماید و چون روان را«روان» میدانیم و ایستا نمیدانیم، زیستن را زندگی مینامیم.
واژه زن، زمین و زندگی از ریشه زامیاد به مفهوم زایندگی میباشد و براین باوریم که زندگی باید با زایندگی همراه باشد و زندگی، بدون زایندگی را زندگی نمیدانیم. کسانی که تاریخ پرفراز و نشیب زرتشتیان را مظالعه کرده باشند به درستی میدانند که این مردم سخت کوش و مقاوم که توانستهاند در برابر این همه گرفتاریهای تاریخی، توهین، تحقیر و ظلم و تعدی مقاومت نمایند تا این دین و فرهنگ اهورایی را پاسداری کند و به نسل امروز برساند، درشگفت میشوند. این به سه دلیل است، نخست موبدان اوستادان که بهراستی در پی شناخت باورهای اشوزرتشت همت گماردند و بانوشتن کتابهای کیشی (مذهبی) این دین و فرهگ را آموختند و به دیگران آموزاندند و دوم موبدان اوستاخوان، که با ازبر کردن اوستا و نوشتن آن با خط پرتوان دین دبیره که به راستی کامل ترین خط جهان است، از اوستا و فرهنگ زرتتشی به دقت و باتمام وجود پاسداری کردند و سوم بهدینان دیندار ودینیار باغیرت و باهمت که ازهمه سنتهای راستین و سپندینه بیش ازتوان خويش، نگهبانی نمودند. بهراستی کسانی که امروزه با چهار کلاس درس خواندن، به این باورمخرب رسیدهاند و میگویند که در قرن امروزی گاتاها کافیست و باید اوستا را به کناری گذارد و درپی آن هستند که سنتها را به دست فراموشی سپارند باید توصیه کرد که بیش از پیش تاریخ رامطالعه کنند تا نه تنها دلیل بقاء جامعه خود، بلكه دلیل ایرانی ماندن ایرانیان را بهدرستی درک کنند و بدانند که اگر امروز زرتشتی باقی ماندهاست که این دین و فرهنگ را پاسدار باشد و به آن افتخار کنند، به دلیل همازوری این سه یعنی موبدان اوستادان، اوستا خوان و بهدینان بوده است که بهراستی دیندار ودینیار بودند و از دین سازی و دینبازی پرهیزمینمودند. اگر صاحبان اين فكرها كمي بيشتر مطالعه كنند، بيتردید به این راستی خواهند رسید که هرسه بخش دین یعنی کتاب آسمانی، کتابهای مذهبی و آیین (سنت)ها هر کدام در جای خود گرامی میباشد و امروزه نیز برهمه ما زرتشتیان بایسته است که با تمام توان درحفظ همه بایستهها کوشا باشیم .
اشوزرتشت پس ازبرگزیدن شدن به پیامبری و دریافت حقایق دین، صلاح را بر این دانست که در کتاب آسمانی گاتاها ازهیچ طریقت و شریعتی سخن نگوید و این دو بخش اجرایی را که کیش (مذهب) نامیده میشود را به انجمن مغاان که به ریاست خود تاسیس کرد، سپرد. وظیفه انجمن مغان این شد که با توجه به حفظ اصول دین که درگاتاها کتاب آمده است، تنها در دامنه دین و فرهنگ (و نه در دامنه زندگی روزانه مردم) قوانین مذهبی بگذارد و اصول و فروع دین را به مردم بیاموزند و باورهای آرمانی اشوزرتشت را بهصورت عملی در جامعه پیاده نمایند و بگستراند و هر زمان که به طور انجمنی (و نه فردی) در انجمن موبدان در صورت نیاز( و نه به هر بهانهای ) لازم شد، با مشورت با ديگر ارگانهای مسئول، فرشکرد کند و تازه گرداند.
این سنت تا پیش ازسال 1360 نسل به نسل بهعهده موبدان بود و از دوران روانشاد موبد اردشیرآذرگشسب (که روانش شاد و یادش گرامی باد) در کنکاش موبدان تصویب شد که، علاوه بر موبدان به عهده بهدینانی که طبق مقررات انجمن موبدان تهران - که تنها ارگان اداره کننده بخش مینوی (دینی وفرهنگی) جامعه زرتشتیان است – آموزشهاي لازم را ديدهاند و به مقام موبدیاری میرسند نیزمحول گردد. بهراستی که این تدبیر بسیار موثر واقع شد و از آن پس موبدان به همراه گرامی موبدیاران دین دار و دین یار، کوشش دارند که دین و فرهنگ را آنگونه که بایسته و شایسته است، نگاهبان باشند و به یاری اهورامزدا ازهیچ کوششی دریغ ننمایند وهمانگونه که موبدان در طول تاریخ به سادگی زیستند و هرگز برای خود خمس و زکات نخواستند وهمواره از بهدینان خواستند که داد و دهش خود را وقف آتشکدهها و زیارتگاهها ننمایند و به اشوداد (وقف) گاهانبار و ساختن مراکزدرمانی، آموزشی، فرهنگی عام المنفعه همت گمارند تا به مصرف عموم برسد و نیازمندان آزآن بهره گیرند. آنان آتشکدهها راساده ساختند و در بنای آنها هرگز از تجملات استفاده نکردند، به گونهاي که تاکنون حتی در دوره ساسانیان هم نه شنیدهایم که مجمرآتش طلایی یا جواهر نشان درآتشکدهای برجای مانده باشد و با وصفی که مکاتب زیادی در دین زرتشتی وجود داشت (دستهای مردههای خود را در گور میگذاردند و دستهای برسرکوه (دادگاه) و اینجور اختلاف سلیقه در اجرای مراسمها دیده میشد و امروزه بین زرتشتیان هند و ایران و سایر کشورها هم دیده میشود) چون اصول دین که حفظ محیط زیست بود، رعایت میشد، با وجود موبدان بزرگ و توانمندی مانند «زرتشت روتمهها، تنسرها، کرتیرها، مهرآسپندها و فرنبغ ها» مذهب جدیدی ساخته نشد. به گونهای که در درازای تاریخ 3746 ساله دین زرتشتی که حداقل یکصد و بیست نسل ازموبدان، پاسدار دین و فرهنگ بوده اند، بازهم می بینیم که دین ما مزدیسنی زرتشتی و کیش (مذهب) ماهم زرتتشی است.
موبدیار روانشاد گشتاسب بلیوانی، تشنه خدمت بود و برای انجام امور جز به خداوند یکتا و بیهمتا تكيه نميكرد و منتظرکسی نمینشست. درکنار رسیدگی به امور خانواده و تکلیف همسری و پدری به مسئولیتهای دیني و فرهنگی خویش عمل میکرد. بهراستی که جامعه ما؛ جامعه حق شناسی است، شرکت زرتشتیان و حتی غیر رتشتیان درمراسم پرسه این موبدیار گرامی چه در يزد و شریف آباد و چه امروز در تهران گواهی این حقیقت است.
همه ما زرتشتیان باید از این گونه بهدینان دیندار ودینیار که عمرشان را در راه خدمت به خلق گذرانیدهاند درس بگیریم. جامعه تا زمانی زنده است و نفس میکشد که هر کدام از افراد اجتماع به وظایف خویش آشنا بوده و به تکالیف خویش عمل مینمایند. باید بدانیم که همه بندهای «گاتاها» کتاب آسمانی ما زرتشتیان، شناخت یک حقیقت بسیار عمیق انسانی و اعلام آن به بشریت است. اینگونه است كه آموزشهاي دين میفرماید «خوشبختی ازآن کسی است که درپی خوشبختی دیگران است» یا میفرماید «ما خواستاریم اززمره کسانی باشیم که مردم را بهسوی راستی و جهان را به سوی پیشرفت می برند» یا « با بهترین اندیشه و گفتار و کردار نیک، ستایشهایم را به تو، ای مزدا اهورا تقدیم میکنم» یا «آگاه باید نا آگاه را بیاموزد، (و هیچ بهدینی نباید به خود اجازه دهد که ببیند که) نادان سرگشته بماند و (او نیاموزد و ازدانش خویش آگاه نکند)» و... اینها نصیحت و پند نیست بلکه حقیقتی است که اشوزرتشت به درک درست آن رسیده است و به ما اعلام و پیشنهاد کرده است و برهمه ما زرتشتیان از خرد و کلان و پیر و جوان بایسته (واجب) است که مفاهیم این پیامهای اهورایی را دریابیم و درزندگی به کارگیریم و به آیندگان بسپاریم .
ما زرتشتیان باید همواره به یاد داشته باشیم که خدای ما هستی بخش (اهورا)، ابردانا (مزدا) و شیدان شید (نورالانوار) است که از ما میخواهد که با گذر ازهفت پایه عرفان زرتشتی که امشاسپنان خوانده میشود، به کمال رسیم و به او بپیوندیم و جاودانه شویم. به یاد داشته باشیم که قبله ما نور است و نماد (پرچم) دین ما « آتش». آتش که نماد اشا (راستی و پاکی و عشق ) است و سدره و کشتی که از پارجه سپید نازک تهیه شده و يادآور پیامهایی بسیار بزرگ و انسانی، وجدان ساز و خرد ورز است. پس بر همه ما زرتشتیان بایسته است که آتش عشق، راستی و پاکی، دانش و مهر را در خود پرورش دهیم و در راه خدمت به خلق بکوشیم و محیط زیست را پاک نگاهداریم و از راه راست درهیچ شرايطی خارج نشویم و به مفاهیم ستودنی نام ایزد هر روزی که اوستا میخوانیم، بهدرستی عمل کنیم و برضد آن مفاهیم با تمام نيرو نبرد نماییم و به مدیریت جامعه که بخش مادی و اجرایی آن به عهده انجمنها و سازمانهای زرتشتی است و مدیریت مینوی (دینی و فرهنگی ) که بهعهده انجمن موبدان تهران است احترام گذاریم و بیش از پیش به همازوری و همدلی وهمروانی با همه نیکان و وهان، اهمیت دهیم.
آری موبدیار روانشاد گشتاسب بلیوانی در روز سیزده نوروز در حالی که باتب 40 درجه مشغول خدمت رسانی به مردم و پاسخگویی به بازدیدکنندگان در پیرسبز بود ، به بیمارستان منتقل شد و در روز آسمان ایزد و فروردین ماه 3746 دینی زرتتشی برابر با 27/ فروردین / 1387خورشیدی ، جهان مادی را بدرود گفت و به مینویت پیوست.
واژه زن، زمین و زندگی از ریشه زامیاد به مفهوم زایندگی میباشد و براین باوریم که زندگی باید با زایندگی همراه باشد و زندگی، بدون زایندگی را زندگی نمیدانیم. کسانی که تاریخ پرفراز و نشیب زرتشتیان را مظالعه کرده باشند به درستی میدانند که این مردم سخت کوش و مقاوم که توانستهاند در برابر این همه گرفتاریهای تاریخی، توهین، تحقیر و ظلم و تعدی مقاومت نمایند تا این دین و فرهنگ اهورایی را پاسداری کند و به نسل امروز برساند، درشگفت میشوند. این به سه دلیل است، نخست موبدان اوستادان که بهراستی در پی شناخت باورهای اشوزرتشت همت گماردند و بانوشتن کتابهای کیشی (مذهبی) این دین و فرهگ را آموختند و به دیگران آموزاندند و دوم موبدان اوستاخوان، که با ازبر کردن اوستا و نوشتن آن با خط پرتوان دین دبیره که به راستی کامل ترین خط جهان است، از اوستا و فرهنگ زرتتشی به دقت و باتمام وجود پاسداری کردند و سوم بهدینان دیندار ودینیار باغیرت و باهمت که ازهمه سنتهای راستین و سپندینه بیش ازتوان خويش، نگهبانی نمودند. بهراستی کسانی که امروزه با چهار کلاس درس خواندن، به این باورمخرب رسیدهاند و میگویند که در قرن امروزی گاتاها کافیست و باید اوستا را به کناری گذارد و درپی آن هستند که سنتها را به دست فراموشی سپارند باید توصیه کرد که بیش از پیش تاریخ رامطالعه کنند تا نه تنها دلیل بقاء جامعه خود، بلكه دلیل ایرانی ماندن ایرانیان را بهدرستی درک کنند و بدانند که اگر امروز زرتشتی باقی ماندهاست که این دین و فرهنگ را پاسدار باشد و به آن افتخار کنند، به دلیل همازوری این سه یعنی موبدان اوستادان، اوستا خوان و بهدینان بوده است که بهراستی دیندار ودینیار بودند و از دین سازی و دینبازی پرهیزمینمودند. اگر صاحبان اين فكرها كمي بيشتر مطالعه كنند، بيتردید به این راستی خواهند رسید که هرسه بخش دین یعنی کتاب آسمانی، کتابهای مذهبی و آیین (سنت)ها هر کدام در جای خود گرامی میباشد و امروزه نیز برهمه ما زرتشتیان بایسته است که با تمام توان درحفظ همه بایستهها کوشا باشیم .
اشوزرتشت پس ازبرگزیدن شدن به پیامبری و دریافت حقایق دین، صلاح را بر این دانست که در کتاب آسمانی گاتاها ازهیچ طریقت و شریعتی سخن نگوید و این دو بخش اجرایی را که کیش (مذهب) نامیده میشود را به انجمن مغاان که به ریاست خود تاسیس کرد، سپرد. وظیفه انجمن مغان این شد که با توجه به حفظ اصول دین که درگاتاها کتاب آمده است، تنها در دامنه دین و فرهنگ (و نه در دامنه زندگی روزانه مردم) قوانین مذهبی بگذارد و اصول و فروع دین را به مردم بیاموزند و باورهای آرمانی اشوزرتشت را بهصورت عملی در جامعه پیاده نمایند و بگستراند و هر زمان که به طور انجمنی (و نه فردی) در انجمن موبدان در صورت نیاز( و نه به هر بهانهای ) لازم شد، با مشورت با ديگر ارگانهای مسئول، فرشکرد کند و تازه گرداند.
این سنت تا پیش ازسال 1360 نسل به نسل بهعهده موبدان بود و از دوران روانشاد موبد اردشیرآذرگشسب (که روانش شاد و یادش گرامی باد) در کنکاش موبدان تصویب شد که، علاوه بر موبدان به عهده بهدینانی که طبق مقررات انجمن موبدان تهران - که تنها ارگان اداره کننده بخش مینوی (دینی وفرهنگی) جامعه زرتشتیان است – آموزشهاي لازم را ديدهاند و به مقام موبدیاری میرسند نیزمحول گردد. بهراستی که این تدبیر بسیار موثر واقع شد و از آن پس موبدان به همراه گرامی موبدیاران دین دار و دین یار، کوشش دارند که دین و فرهنگ را آنگونه که بایسته و شایسته است، نگاهبان باشند و به یاری اهورامزدا ازهیچ کوششی دریغ ننمایند وهمانگونه که موبدان در طول تاریخ به سادگی زیستند و هرگز برای خود خمس و زکات نخواستند وهمواره از بهدینان خواستند که داد و دهش خود را وقف آتشکدهها و زیارتگاهها ننمایند و به اشوداد (وقف) گاهانبار و ساختن مراکزدرمانی، آموزشی، فرهنگی عام المنفعه همت گمارند تا به مصرف عموم برسد و نیازمندان آزآن بهره گیرند. آنان آتشکدهها راساده ساختند و در بنای آنها هرگز از تجملات استفاده نکردند، به گونهاي که تاکنون حتی در دوره ساسانیان هم نه شنیدهایم که مجمرآتش طلایی یا جواهر نشان درآتشکدهای برجای مانده باشد و با وصفی که مکاتب زیادی در دین زرتشتی وجود داشت (دستهای مردههای خود را در گور میگذاردند و دستهای برسرکوه (دادگاه) و اینجور اختلاف سلیقه در اجرای مراسمها دیده میشد و امروزه بین زرتشتیان هند و ایران و سایر کشورها هم دیده میشود) چون اصول دین که حفظ محیط زیست بود، رعایت میشد، با وجود موبدان بزرگ و توانمندی مانند «زرتشت روتمهها، تنسرها، کرتیرها، مهرآسپندها و فرنبغ ها» مذهب جدیدی ساخته نشد. به گونهای که در درازای تاریخ 3746 ساله دین زرتشتی که حداقل یکصد و بیست نسل ازموبدان، پاسدار دین و فرهنگ بوده اند، بازهم می بینیم که دین ما مزدیسنی زرتشتی و کیش (مذهب) ماهم زرتتشی است.
موبدیار روانشاد گشتاسب بلیوانی، تشنه خدمت بود و برای انجام امور جز به خداوند یکتا و بیهمتا تكيه نميكرد و منتظرکسی نمینشست. درکنار رسیدگی به امور خانواده و تکلیف همسری و پدری به مسئولیتهای دیني و فرهنگی خویش عمل میکرد. بهراستی که جامعه ما؛ جامعه حق شناسی است، شرکت زرتشتیان و حتی غیر رتشتیان درمراسم پرسه این موبدیار گرامی چه در يزد و شریف آباد و چه امروز در تهران گواهی این حقیقت است.
همه ما زرتشتیان باید از این گونه بهدینان دیندار ودینیار که عمرشان را در راه خدمت به خلق گذرانیدهاند درس بگیریم. جامعه تا زمانی زنده است و نفس میکشد که هر کدام از افراد اجتماع به وظایف خویش آشنا بوده و به تکالیف خویش عمل مینمایند. باید بدانیم که همه بندهای «گاتاها» کتاب آسمانی ما زرتشتیان، شناخت یک حقیقت بسیار عمیق انسانی و اعلام آن به بشریت است. اینگونه است كه آموزشهاي دين میفرماید «خوشبختی ازآن کسی است که درپی خوشبختی دیگران است» یا میفرماید «ما خواستاریم اززمره کسانی باشیم که مردم را بهسوی راستی و جهان را به سوی پیشرفت می برند» یا « با بهترین اندیشه و گفتار و کردار نیک، ستایشهایم را به تو، ای مزدا اهورا تقدیم میکنم» یا «آگاه باید نا آگاه را بیاموزد، (و هیچ بهدینی نباید به خود اجازه دهد که ببیند که) نادان سرگشته بماند و (او نیاموزد و ازدانش خویش آگاه نکند)» و... اینها نصیحت و پند نیست بلکه حقیقتی است که اشوزرتشت به درک درست آن رسیده است و به ما اعلام و پیشنهاد کرده است و برهمه ما زرتشتیان از خرد و کلان و پیر و جوان بایسته (واجب) است که مفاهیم این پیامهای اهورایی را دریابیم و درزندگی به کارگیریم و به آیندگان بسپاریم .
ما زرتشتیان باید همواره به یاد داشته باشیم که خدای ما هستی بخش (اهورا)، ابردانا (مزدا) و شیدان شید (نورالانوار) است که از ما میخواهد که با گذر ازهفت پایه عرفان زرتشتی که امشاسپنان خوانده میشود، به کمال رسیم و به او بپیوندیم و جاودانه شویم. به یاد داشته باشیم که قبله ما نور است و نماد (پرچم) دین ما « آتش». آتش که نماد اشا (راستی و پاکی و عشق ) است و سدره و کشتی که از پارجه سپید نازک تهیه شده و يادآور پیامهایی بسیار بزرگ و انسانی، وجدان ساز و خرد ورز است. پس بر همه ما زرتشتیان بایسته است که آتش عشق، راستی و پاکی، دانش و مهر را در خود پرورش دهیم و در راه خدمت به خلق بکوشیم و محیط زیست را پاک نگاهداریم و از راه راست درهیچ شرايطی خارج نشویم و به مفاهیم ستودنی نام ایزد هر روزی که اوستا میخوانیم، بهدرستی عمل کنیم و برضد آن مفاهیم با تمام نيرو نبرد نماییم و به مدیریت جامعه که بخش مادی و اجرایی آن به عهده انجمنها و سازمانهای زرتشتی است و مدیریت مینوی (دینی و فرهنگی ) که بهعهده انجمن موبدان تهران است احترام گذاریم و بیش از پیش به همازوری و همدلی وهمروانی با همه نیکان و وهان، اهمیت دهیم.
آری موبدیار روانشاد گشتاسب بلیوانی در روز سیزده نوروز در حالی که باتب 40 درجه مشغول خدمت رسانی به مردم و پاسخگویی به بازدیدکنندگان در پیرسبز بود ، به بیمارستان منتقل شد و در روز آسمان ایزد و فروردین ماه 3746 دینی زرتتشی برابر با 27/ فروردین / 1387خورشیدی ، جهان مادی را بدرود گفت و به مینویت پیوست.
روانش شاد . گروسمان نشین باد
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
ایدون باد . ایدون ترج باد
موبد دکتراردشیرخورشیدیان (رییس انجمن موبدان تهران)
گوش ایزد واریبشت ماه 3746 دینی زرتشتی(تالار ايرج)
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
ایدون باد . ایدون ترج باد
موبد دکتراردشیرخورشیدیان (رییس انجمن موبدان تهران)
گوش ایزد واریبشت ماه 3746 دینی زرتشتی(تالار ايرج)