به خشنودی اهورامزدا
« به سخنان مهین گوش فرادهید . با اندیشه روشن درآن بنگرید . هرمرد وزن خود باید راه خویش را برگزیند. بااین روش بزرگ آموزش هایم را همی بشناسید. » گاتاها ، یسنا 30 بند 2
پیش از آغاز سخن ، اینجانب از سوی خود و هموندانم وظیفه دارم که ازشما آموزگاران دینی و مسئولین ارگان های زرتشتی و اندیشمندان وبخردان همکیش که قبول زحمت فرموده درچهارمین نشست « هم اندیشی انجمن موبدان تهران » با موضوع «آموزش وپرورش ازایران باستان تاامروز » شرکت فرموده اید . نهایت سپاسگزاری را اعلام نمایم.
پیش از آغاز سخن ، اینجانب از سوی خود و هموندانم وظیفه دارم که ازشما آموزگاران دینی و مسئولین ارگان های زرتشتی و اندیشمندان وبخردان همکیش که قبول زحمت فرموده درچهارمین نشست « هم اندیشی انجمن موبدان تهران » با موضوع «آموزش وپرورش ازایران باستان تاامروز » شرکت فرموده اید . نهایت سپاسگزاری را اعلام نمایم.
پدران ومادران و به ویژه درشرایط امروزی، دولت مردان و روحانیون ومسئولان وبخردان و آموزگاران درمراکز آموزشی ، و وسائل ارتباط جمعی ، وهمه انسان ها از زن و مرد و خرد و کلان ، باید این اصل را درنظر داشته باشند ، که آدمی دارای « سه بخش خدادادی یا ژنتیکی یا فطری » کاملا جداگانه می باشد ، که اگر خواهان جامعه ای سالم و با فرهنگ و پویا هستیم ، باید به هر سه بخش ، به طور جداگانه و با برنامه ریزی دقیق وکارساز، توجه ویژه مبذول داشته و با آخرین نیرو و ابزارو امکانات به آموزش و سپس پرورش آن ها پرداخت.
1. « تن » را باید درسنین کودکی بررسی فیزیکی و ژنتیکی کرد و بسته به شرائط، آموخت که چه باید خورد وچه نباید تا«نه چندان که ازدهان برآید ونه چنان که ازضعف جان برلب آید» تا همواره سالم و شاداب بماند . و چنان آموزند که همواره تنی پرتوان و نیرومند داشته باشیم وورزش ازحدی تجاوز نکند که سلامتی انسان درراه قهرمان شدن ازدست رود.
2. «خرد ( من )» را با انجام تست های هوشی و سنجش استعدادهای ذاتی ، ارزشیابی کنند و چنان پرورش دهند،که ضمن آموختن تمام دانش پایه های لازم برای زندگی،«اندیشمند»تربیت شده و قدرت ابتکار وابداع واختراع پرورش یابد و چنان آموزش یابد که هرگزاندیشه را به بند نکشیم وهمواره «پویا»نگاه داریم.
1. « تن » را باید درسنین کودکی بررسی فیزیکی و ژنتیکی کرد و بسته به شرائط، آموخت که چه باید خورد وچه نباید تا«نه چندان که ازدهان برآید ونه چنان که ازضعف جان برلب آید» تا همواره سالم و شاداب بماند . و چنان آموزند که همواره تنی پرتوان و نیرومند داشته باشیم وورزش ازحدی تجاوز نکند که سلامتی انسان درراه قهرمان شدن ازدست رود.
2. «خرد ( من )» را با انجام تست های هوشی و سنجش استعدادهای ذاتی ، ارزشیابی کنند و چنان پرورش دهند،که ضمن آموختن تمام دانش پایه های لازم برای زندگی،«اندیشمند»تربیت شده و قدرت ابتکار وابداع واختراع پرورش یابد و چنان آموزش یابد که هرگزاندیشه را به بند نکشیم وهمواره «پویا»نگاه داریم.
3. «وجدان (دین فطری) » راچنان انسانی آموزش داده و به پرورانندکه همواره درکنارخرد، « هشیاروبیدار» حضورداشته و به هرمقامی که باشد یا در آینده رسند، به هیچوجه و درهیچ شرائطی به خود اجازه ندهد ، که منافع فردی وقومی را به منافع ملی و انسانی برتری دهد و هرگز «عقل وخرد» از چهارچوب « وجدان بیدار انسانی» خارج نشود.
بی تردید آموزش و ازآن مهمترپرورش این سه بخش وجودی انسان ، هرکدام نیاز به سازمان هایی با نیرو و تخصص ویژه دارد ، که بایستی برنامه ریزان آموزش و پرورش درهمه رشته ها از بدو زایش تا پایان زندگی آنها را بشناسند و از یکدیگر جدا کرده و به دقت به جزئیات آنها به پردازند. ووسائل وابزار پیاده کردن آن اندیشه ها را دراختیار مراکز آموزشی وپرورشی قراردهند. تا بتوانیم بدقت بیاموزیم که با وصفی که با «غیرت» به باورهای خود پای بندهستیم ، به عقاید دیگران نیز احترام گذاریم و با «همت» به استقرارهرچه نیکی وراستی است ، کوشا باشیم.
و چون میدانیم که دامنه حقیقت بسیارگسترده تر ازآنست که ما انسان ها با این توان هوشی واحساسی که داریم، بتوانیم به همه جزئیات وریزه کاری های آن پی ببریم و برسیم و براستی به این باور که ازدوران باستان ، نیاکانمان داشته اند رسیده اند که « همه چیز را همه کس دانند . وهمه کس هم، هنوز به دنیا نیامده اند.» هرگز به باورهای خود متعصبانه نگاه نکنیم و «اندیشه های خود را قفل نکرده، به صلیب نکشیم. » و همواره به یاد داشته باشیم که : «شک کردن وتردید داشتن » نخستین پایه دانستن ورسیدن به «دانایی » است.
و چون میدانیم که هرجامعه ازسه دسته افراد کاملا مجزا وشاخص برخورداربوده ومی باشد :
یک : راستی جویان » که درجامعه اکثریت دارند . این مردمان به دنبال کشف دانش و روشن تر شدن باورهای خودهستند و به اندیشه های دیگران نور می بخشند و در راستای « تنویر اندیشه های خود وافکار عمومی جامعه » حرکت می کنند.
دوم : دروغ پرستان(دروگوندان) » که عده بسیار کمی درجامعه هستند که تنها به دنبال منافع ومصالح خود و حزب وگروه و فرقه خود می باشند و کوشش می کنند که با فریب کاری و انتشار دروغ وخرافات ، درجهت «تحمیق» و« تخدیر» افکار عمومی گام بردارند. و مردم را از یافتن ودرک حقایق و رسیدن به واقعیات و برقراری «راستی » دورنگاه می دارند.
وسوم : نادانان » که چون ازدانش وآگاهی کافی برخوردار نیستند ، براحتی مورد سوء استفاده دسته دوم ، یعنی دروغ پرستان قرارمیگیرند .
شوربختانه تاریخ نشان میدهد که دربسیاری از موارد، دروغ پرستان ، بسیار هم موفق شده اند که کمرتاریخ دربرابراین نامردان به راستی شکسته شده است. بنام دین (وجدان ) ، بسیار بی وجدانی کرده اند. بنام آزادی، آزادی و به نام عدالت، عدالت راسرکوب کرده اند. که برخی ازاین دسته مانند اسکندرگجستک و تیمور و چنگیزو هیتلر نمونه بارز آن هستند.
نتیجه : به نظر اینجانب ، آموزش وپرورش از داخل منزل تا کودکستان و مدرسه ودانشگاه وحتی تا پایان عمر ، باید درهرسه بخش «تن » و«خرد » و «وجدان » چنان کار کند، که هرانسانی درجهان بتواند درمورد هرسه، به ویژه دین که کارش آموزش وپرورش وجدان انسانی است ، از اطلاعات کافی و تمرین وممارست وافی برخورداربوده ازمرحله « شنیدن » به مرحله « درک و باورمند شدن » رسیده ، چنان دردل وجان نهادینه گردد ،که در خلق وخود و رفتار، به صورت عادت درآمده و براستی « فرهنگی » شود. تا د سته نخست یعنی «راستی جویان » به پیروزی رسند و دسته دوم یعنی « دروغ پرستان (جاهلان) » رسوا گردند و نتوانند به اهداف نامیمون خود برسند و دسته سوم یا « نادانان » در همه حال بتوانند به حقایق و واقعیات (راستی ها ) دسترسی داشته و مورد سوء استفاده دروگوندان قرار نگیرند .
ازاهورامزدا آرمان دارم که همواره تن تان سالم وپرتوان . خردتان دانا وپویا . وجدانتان هشیار وبیدار باد
همازوربیم .همازورهمااشوبیم . راستی پیروز .دروغ نابود باد
موبد دکتراردشیرخورشیدیان . رییس انجمن موبدان تهران
چهارمین نشست هم اندیشی انجمن موبدان تهران
سالن آتشکده تهران . پنجشنبه وهمن ا مشاسپند وخرداد ماه 3747دنیی زرتشتی
31 اردیبهشت 1388 هجری خورشیدی